جمعه, ۱۶ خرداد , ۱۴۰۴ Friday, 6 June , 2025 ساعت ×
قطاری که حرکت کند، سنگ می‌خورد …
۱۰ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۱:۳۱
شناسه : 38443
مدیرعامل شرکت صنعت فولاد شادگان طی یادداشتی در «فلزات‌آنلاین» نوشت: صنعت فولاد ایران به عنوان یکی از ارکان اصلی توسعه صنعتی کشور، نقش کلیدی در تامین مواد اولیه صنایع پایین‌دستی، ایجاد اشتغال و ارزآوری ایفا می‌کند. براساس سند چشم‌انداز ۱۴۰۴، ایران باید تا پایان این افق زمانی به تولید ۵۵ میلیون تن فولاد خام و جایگاه هفتم جهانی در تولید فولاد برسد.
ارسال توسط : منبع : پایگاه خبری و تحلیلی فلزات‌آنلاین
پ
پ

صنعت فولاد ایران به عنوان یکی از ارکان اصلی توسعه صنعتی کشور، نقش کلیدی در تامین مواد اولیه صنایع پایین‌دستی، ایجاد اشتغال و ارزآوری ایفا می‌کند. براساس سند چشم‌انداز ۱۴۰۴، ایران باید تا پایان این افق زمانی به تولید ۵۵ میلیون تن فولاد خام و جایگاه هفتم جهانی در تولید فولاد برسد.

در حال حاضر ایران با تولید سالانه ۳۰ تا ۳۵ میلیون تن فولاد خام، رتبه‌ دهم در بین کشورهای تولیدکننده فولاد را در اختیار دارد. ظرفیت نصب‌ شده کشور حدود ۴۵ میلیون تن است اما مشکلاتی همچون کمبود انرژی و مواد اولیه مانع بهره‌برداری کامل شده‌اند. صادرات فولاد ایران در سال ۱۴۰۲، حدود هفت تا هشت میلیارد دلار درآمد ارزی داشته اما از هدف ۱۰ تا ۱۲ میلیارد دلاری فاصله دارد.

در حوزه مواد اولیه، ایران از ذخایر قابل توجه سنگ‌آهن برخوردار است اما استخراج و سرمایه‌گذاری در این حوزه با نیازهای تولید ۵۵ میلیون تنی هم‌خوانی ندارد. همین موضوع، خطر کمبود سنگ‌آهن در آینده را پررنگ‌تر کرده است.

دلایل عدم تحقق اهداف سند چشم‌انداز:

همان‌گونه که اشاره شد، ظرفیت نصب‌ شده کشور حدود ۴۵ میلیون تن است و با توجه به پروژه‌های نیمه‌تمام، رسیدن به ظرفیت تولید ۵۵ میلیون تن در افق ۱۴۰۴ دور از دسترس نبود اما عوامل متعددی مانع تحقق این چشم‌انداز شده‌اند که از جمله مهم‌ترین آنها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد :

  • بحران انرژی، به‌ ویژه قطعی برق و گاز در تابستان و زمستان که موجب توقف تولید در بسیاری از واحدها شده است.
  • سیاست‌های دولتی، از جمله قیمت‌گذاری دستوری، نوسانات نرخ ارز و محدودیت‌های صادراتی که انگیزه تولید و صادرات را تضعیف کرده‌اند.
  • رقابت منطقه‌ای که برخی کشورهای همسایه با ایجاد ظرفیت‌های جدید، بازار صادراتی ایران را محدود کرده‌اند.

_مصرف انرژی و فشارهای ناعادلانه:

صنعت فولاد، حدود ۹ درصد از برق کشور و ۵ تا ۶ درصد از گاز مصرفی را به خود اختصاص می‌دهد اما سهم بسیار بالاتری از محدودیت‌ها را تحمل می‌کند. در دوره‌های اوج مصرف، تا ۳۵ درصد از برق فولادسازان قطع شده و سهمیه گاز برخی واحدها به زیر ۳۰ درصد رسیده؛ این در حالی است که بسیاری از واحدها نیروگاه‌های اختصاصی دارند و بخش زیادی از انرژی خود را تولید می‌کنند.

_افزایش هزینه انرژی و تاثیر آن:

در دو سال اخیر، تعرفه‌های گاز و برق برای صنایع فولادی چند برابر شده؛ این در حالی است که قیمت محصولات فولادی متناسب با این افزایش رشد نکرده و سیاست‌های کنترلی دولت نیز اجازه تعدیل قیمت را نداده‌اند. نتیجه، کاهش حاشیه سود تولیدکنندگان، تضعیف توان مالی و سرمایه‌گذاری و خطر زیان‌دهی واحدهای تولیدی بوده است.

_تاثیر سیاست‌های مسکن بر فولاد:

دولت با هدف مهار قیمت مسکن، تلاش کرده است قیمت فولاد را کنترل کند اما سهم فولاد در قیمت تمام‌ شده مسکن، کمتر از ۱۰ درصد است و این سیاست‌ها اثری محدود بر قیمت مسکن داشته‌اند. در عوض، این سیاست‌ها باعث اختلال در بازار فولاد، کاهش سودآوری و تضعیف صادرات شده‌اند.

_اشتغال‌زایی صنعت فولاد:

صنعت فولاد حدود ۱۴۰ هزار شغل مستقیم و صدها هزار شغل غیرمستقیم ایجاد کرده است و نقشی حیاتی در اشتغال مناطق محروم ایفا می‌کند. کارخانه‌های فولاد در استان‌های مختلف مانند کرمان، خوزستان، یزد و هرمزگان، تاثیر زیادی در توسعه منطقه‌ای و جلوگیری از مهاجرت داشته‌اند. از این رو، تضعیف این صنعت پیامدهای اجتماعی گسترده‌ای خواهد داشت.

_افت سودآوری شرکت‌ها:

اطلاعات مالی شرکت‌های بزرگ فولادی، حاکی از کاهش سودآوری طی سال‌های اخیر است. عواملی همچون افزایش هزینه انرژی، افت قیمت جهانی فولاد، محدودیت‌های صادراتی و قیمت‌گذاری دستوری، همگی فشار مالی زیادی بر شرکت‌ها وارد کرده‌اند. برخی شرکت‌های یزرگ حتی وارد فاز زیان‌دهی شده‌اند که نشان‌دهنده بحرانی بودن وضعیت است.

_تناقض شعارهای حمایت از تولید با سیاست‌های اجرایی:

در حالی که دولت‌های مختلف شعار حمایت از تولید را سر می‌دهند، سیاست‌های اجرایی در عمل موانع بسیاری برای صنعت فولاد ایجاد کرده‌اند. از جمله افزایش ناگهانی قیمت حامل‌های انرژی، مقررات صادراتی متغیر، اجبار به فروش ارز با نرخ دستوری و بروکراسی پیچیده در اخذ مجوزها. این بی‌ثباتی و تناقض‌ها باعث سردرگمی و افت انگیزه سرمایه‌گذاران شده‌اند.

_مزیت گازپایه بودن فولاد ایران:

یکی از مزایای رقابتی ایران، تولید فولاد با روش احیای مستقیم مبتنی بر گاز طبیعی بوده که نسبت به روش‌های زغال‌سنگ‌محور، پاک‌تر و اقتصادی‌تر است. این مزیت ناشی از منابع طبیعی گاز کشور بوده و نباید به‌ عنوان «یارانه انرژی» تعبیر شود. حتی با تعرفه‌های جدید، قیمت انرژی صنایع فولاد ایران از متوسط منطقه‌ای نیز بالاتر رفته و در برخی موارد به نقطه ضد مزیت تبدیل شده است.

_چالش نیروی انسانی مازاد:

برخی شرکت‌های فولادی ایران از نیروی انسانی مازاد رنج می‌برند که باعث افزایش هزینه‌ها و کاهش بهره‌وری شده است. شاخص بهره‌وری نیروی کار در ایران از میانگین جهانی پایین‌تر است. دلایل این وضعیت شامل استخدام‌های تکلیفی، ملاحظات منطقه‌ای و عدم اتوماسیون کافی است. با این حال، به دلیل حساسیت‌های اجتماعی، تعدیل نیرو دشوار شده و نیاز به راهکارهایی مانند بازنشستگی پیش از موعد و آموزش مجدد نیروها وجود دارد.

نتیجه‌گیری و پیشنهادها

اگرچه صنعت فولاد ایران موفقیت‌هایی چشمگیر در دهه گذشته کسب کرده است اما هنوز تا تحقق کامل چشم‌انداز ۱۴۰۴ فاصله دارد. برای عبور از بحران‌های فعلی، چند اقدام کلیدی ضروری است:

  • اجرای سیاست‌های انرژی منصفانه و تضمین دسترسی پایدار به برق و گاز.
  • حذف قیمت‌گذاری دستوری و آزادسازی تدریجی بازار فولاد.
  • ثبات مقررات صادراتی و تسهیل فرایند بازگشت ارز.
  • سرمایه‌گذاری در فناوری، بهره‌وری انرژی و تولید فولاد سبز.
  • اصلاح ساختار نیروی انسانی از طریق روش‌های غیرتنش‌زا.

تنها با اتخاذ رویکردی جامع، هماهنگ و آینده‌نگر می‌توان صنعت فولاد ایران را از وضعیت فعلی عبور داد و آن را به یکی از ستون‌های توسعه پایدار کشور تبدیل کرد.

انتهای پیام//

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.